
بايد با يك اعتراف شروع كنم. زني كه دههها است خانه ما را تميز نگه دارد, به عنوان " بانوي تميز كننده " اشتباه كردهام. "حالا ميدانم كه او واقعاً حرفهاي تميز كردن است. "كه من به اندازه كافي از مهارت او در اين زمان قدرداني نكردهام, هرگز از قدرداني از او به عنوان يك فرد كاسته نشده است. او مورد احترام و محبوب همه اعضاي خانواده ماست. اما ما شاهد معجزه روشهاي تميز كردن او نبوديم. همين الان.من در ماه مارس موافقت كردم كه او براي امنيت همه به خانه ما نيايد. اكنون من و شوهرم را در اداره بهداشت خانه تنها گذاشتم.در اينجا تاريخچه تميز كردن ما از بين رفتهاست (و):هفته هشتم: تازهواردها كاملمن: " استيو, وقتش است كه خانه را تميز كنيم. "استيو: " خب, چه پيشنهادي داري? "من: " من پيشخوان آشپزخانه, رستوران, و سطوح اتاق غذاخوري را انجام خواهم داد. روي زمين تمركز ميكنيد. "استيو: " شبيه يك نقشه است. "به نظر ساده ميرسيد, اما مشكلات پيش آمده بود. از من پرسيده شد كه آيا او تمام صندليها را برميدارد و جاي ديگري براي تميز كردن كف زمين ميگذارد. قبل از جارو كشيدن يا پاك كردن? آيا به ياد دارم آيا او پيوندهاي ميان فرش و كف چوبي را تغيير داد يا نه?در اين ميان, متوجه شدم كه پيشخوان گرانيت الگوي دار به راحتي ميتواند كثيفي را پنهان كند و اينكه لازم است از انگشتهايم استفاده كنم تا تكههاي نان را حس كنم. روي زمين, به جايي كه تميز بودم ضربه زدم. هرگز ضربه نميزند.بعد از يك ساعت " تمركز تميز كردن " و فشار فيزيكي تصميم گرفتيم كه " به اندازه كافي خوب " بود و با تماشاي نت فليكس بهبود يافت.اما صبر كنيد … ناگهان به ياد اوردم كه پلهها نه چندان دور بود و نه راهرو.من: " استيو, آيا براي دو ناحيه خيلي دير است - پلهها و راهرو? هميشه اين نواحي هستند. "استيو: دفعه بعد. حالا بيا كمي استراحت كنيم. "آه, استعفا و حداقل ما شروع كردهايم.هفته هشتم: هنوز در آموزشما پلهها را هم اضافه كرديم, حمامها, ملافهها را عوض كرديم و مور مور را پاك كرديم.
لوازم آشپزخانه. سوالات ديگر:استيو: " ميداني كدام سبك دلبستگي براي راهپله استفاده ميشود? نه)من: " من از راه كارهاي آشپزخانه در آشپزخانه خوشم نميآيد. "استيو پيشنهاد كرد كه به كمبود كف آشپزخانه در هفته بعد كه براي من هم مناسب بود, بپردازيم. هنوز خيلي تميز بود.استيو: چگونه كاسه توالت را ميشويد? "من: " او از چوبدستي با جاروبرقي استفاده ميكند. "استيو: (پس از پيدا كردن ابزار تميز كردن) " آيا ما جعبه را داريم تا بتوانم دستورالعمل را بخوانم? "اين يك سوال احمقانه نيست. راهي براي تخليه يكبار مصرف چوب و راهنمايي چند دقيقه براي ترك پاككننده در كاسه وجود دارد. استيو آن را فهميد.مرا فراموش نكنيد و در حمام غرق شويد. "استيو: " البته. " (اين پيشنهاد ميكند كه استانداردهاي تميز كردن ما مشخص شدهاست.)سعي كردم ملافهها را عوض كنم و متوجه شدم كه چرا همه چيز را ترجيح ميدهد. يكي به راحتي مناسب است, در حالي كه ديگري مانند كشش جنگ است. چرا قبلاً اين را نميدانستم?هفته هفتم: شدن سربازان قديمي گرم شدن زمينما همچنان هر كاري را كه در هفتههاي پيش داشتيم انجام ميداديم, اما اضافه ميكرديم " چيزي " براي بالا بردن بازي. اين هفته به كفها اضافه كرديم و حمام كمتر مورد استفاده را شستم. ما هميشه با يك بحث از ابزارها شروع ميكنيم.من: " استيو, فكر ميكني من بايد براي درخشيدن در زمين استفاده كنم? "استيو: چه فايدهاي داره? "من: " او ابزار موقتي خودش را دارد - يك چوب جارويي با يك حوله كه دور آن پيچيده شدهاست. "من توضيح ميدهم كه چگونه حوله زبر و خشن است تا يك بالش فوم به طور معمول در انتهاي زمين پس سعي ميكنم همين كار را بكنم, اگر چه فرقي نميكند. بيش از اندازه كف اتاق را ميريزم و بعد, كمي بعد, خيلي كم ميريزم.نتيجه: زمين بهتر به نظر ميرسد.حالا بين هفتههاي ۳ تا ۴, پسرم سبزي ما را شروع ميكند
باغ etable. اين خبر خوبي است، به غير از اين كه كثيفي در خانه از طريق كفش و دو سگ ما كه به نظر ميرسد عاشق بودن او هستند وارد خانه ميشود. اين به اين معني است كه آنها در حالي كه زمين را كشت ميكند، گرد و خاك ميخورند.بعد از اينكه به گل جديد اشاره كردم، كار husband را انجام دادم. ما از يك خلا canister استفاده ميكنيم كه به نظر ميرسد ميداند كجا ميخواهم بروم و من را با آن كنار بزنم. من براي اطمينان از اينكه سفر نميكنم و يا به درون طناب پيچيده ميشوم، ماندهام.جارو نبايد اين قدر سخت باشه، اما هست. من كار پايينتري نسبت به استيو انجام ميدهم، كه كار پايينتري را براي Helga انجام ميدهد، اما كمي خاك برداشته ميشود و به هر حال ما نميگوييم، " خانه كثيف يك خانه شاد است."ما از آن زمان گردگيري را به همراه تصفيه و سازماندهي آنها به آن اضافه كردهايم. ما در اين مورد خوب نيستيم، اگرچه كمي بهتر ميشويم. تركيبي از تكنيك و افتخار شغلي كه به خوبي انجام شدهاست بايد ما را به آنجا ببرد.ميتوانستم از اين ماجرا احساس حقارت كنم، اما تجربه را به چيزي مثبت تبديل ميكنم. من به خودم قول ميدهم. من براي هميشه به كساني مراجعه خواهم كرد كه فضاهاي دنياي ما را به عنوان "حرفهاي تميز كننده" تميز ميكنند، زيرا اين چيزي است كه آنها هستند.وقتي آن لحظه فرا ميرسد، با آغوش باز از شما استقبال ميكنم (اگر اجازه داشته باشم)، اما البته، در مقابل دست دادن مقاومت كنيد. فقط اميدوارم كه در آغوش كشيدن باشند.جيل Ebstein ويراستار سريال "در Pace من" و موسس شركتهاي كوچك بازاريابي، يك نيوتن، يك مراسم عشا رباني است. و شركت مشاوره. او اين نامه را براي InsideSources.com نوشت
منبع