چهارشنبه ۲۶ شهریور ۰۴

مادر در خارج از بيمارستان به دنيا مي‌آورد, پدرش از ماسك صورت براي بستن بندناف استفاده مي‌كند.

۹ بازديد
مادر در خارج از بيمارستان به دنيا مي‌آورد, پدرش از ماسك صورت براي بستن بندناف استفاده مي‌كند.

سارا رز و ديويد پاتريك مي دانستند كه در هنگام زايمان پسرش بايد ماسك هايي را در بيمارستان بپوشند, اما آنها هرگز تصور نمي كردند كه از يكي براي اتصال بند ناف وي استفاده كنند. سارا و ديويد پاتريك با پسرش ناوي, كه در تاريخ 9 ماه مه به دنيا آمد. حسن نيت ارائه دهنده خانواده پاتريك آنها هرگز هنگام استقبال از پسرش در سرما بيرون نمي آمدند. با اين حال اين واقعيت آنها در آخر هفته روز مادر بود. سارا رز پاتريك بيش از يك هفته قبل از موعد مقرر در 17 مه ، وارد كار شد."او ساعت 1 صبح مرا بيدار مي كند. شنبه و مي گويد كه او چند ساعت گذشته در اتاق خواب و حمام قدم مي زند. "ديويد پاتريك روز جمعه در مصاحبه تلفني گفت. او همچنين به او گفت كه انقباضات بيشتر اتفاق مي افتد و آنها نياز به مراجعه به پزشك خود دارند. آنها فرزندان خود ، هاداسه 3 ساله و اشر 1 ساله را به همراه پدربزرگ و مادربزرگ پدري خود ترك كردند و به سرعت به باپتيست سلامت لوئيزويل رفتند. وقتي وارد اين مركز شدند ، هر دو در ماسك ، سعي كردند وارد زايمان شوند. ديويد پاتريك گفت ، واحد ، اما آنها با درهاي قفل شده ملاقات كردند.وي گفت: "اولين درها باز شدند.". "مجموعه دوم قفل شد."آنها ورودي ديگري را امتحان كردند اما آن نيز قفل شد.ديويد پاتريك گفت: "من به همسرم مي گويم ،" ما بايد فقط به ماشين برگرديم و به اورژانس برويم زيرا مي دانيم كه آنها باز خواهند شد. ".او گفت: "اين 30 يا 40 درجه بود ،" سردترين شبي كه مدتي داشته ايم.ديويد پاتريك گفت: "اين زوج در وسط خيابان در پياده رو بودند. همسرش تقريباً فرو ريخته بود."او مي نشيند و سپس در وضعيت جنين دراز مي كشد,وي گفت: "او گفت. او به 911 زنگ زد و يك فرستنده به او گفت كه آمبولانس فرستاده مي شود. ديويد پاتريك گفت كه تلفن خود را روي بلندگو قرار داده تا دستان خود را آزاد نگه دارد و تا زمان رسيدن آمبولانس از طرف ديسپاچر راهنمايي كند. اما نوزاد اول شد. سارا رز پاتريك از درد فرياد زد."من يك مربي مالي هستم ، من پزشك نيستم ، بنابراين فرياد خوبي از دردناك نمي دانم

" ديويد پاتريك said.The مامور اعزامي به وي دستور داد كه شلوار wife's را حذف كند و گفت : " همسرم , " لطفا نه " , به آن‌ها گفت كه اگر بچه بيايد , بايد راهي براي او پيدا كنند . او روز جمعه به خاطر مي‌آورد : " پس از اينكه نوزاد به دنيا آمد , او را به همسرش داد و گفت : " پس از اينكه نوزاد به دنيا آمد , او را به همسرش داد . ديويد پاتريك گفت كه او ژاكت چرمي‌اش را برداشت تا پسرشان را كه او را ناوي و همسر او نام گذاري كرده بودند , نگه دارد . او 6 مامور اعزام كننده را وزن كرد و سپس به ديويد پاتريك گفت كه بندناف را به هم وصل كند . او كيف دستي شبانه خود را گشت , اما نتوانست چيزي براي كمك پيدا كند . سارا رز پاتريك نقاب او را برداشت و آن را به همسرش داد , كسي كه از آن براي بستن بندناف استفاده كرد . در آن زمان , آمبولانس رسيد ,


منبع
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.